منتظران آقا(عج)

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین نظرات
  • ۱۴ تیر ۹۳، ۰۰:۰۹ - س
    سلام

۲۵ مطلب با موضوع «فرهنگی» ثبت شده است

دستگاه‌ ها? دولت? رژیم آل سعود با انداختن نسخه‌ ها?? از کلام وح? در مجار? فاضلاب استان
 "طائف" ا?ن کشور، قرآن کر?م را مورد اهانت قرار دادند.
به گزارش جهان به نقل از ش?عه آنلا?ن، اخبار رسیده از عربستان سعودی حاکی از آن است که یک بار دیگر قرآن کریم در سرزمین وهابیت مظلوم واقع شده و مورد هتک حرمت قرار گرفت.

گفته می شود دستگاه‌ ها? دولت? رژیم آل سعود با انداختن نسخه‌ ها?? از کلام وح? در مجار? فاضلاب استان "طائف" ا?ن کشور، قرآن کر?م را مورد اهانت قرار دادند.


در همین راستا ?ک مقام مسئول در کمیته موسوم به "امر به معروف و نه? از منکر" عربستان گفت: ?ک? از دانش ‌آموزان منطقه، در بازگشت به منزل ا?ن قرآن ‌ها را مشاهده کرده و پدرش را در جر?ان قرار داد، او ن?ز مسأله را به گشت‌ها? امن?ت? ابلاغ کرد.

قابل ذکر است، انگ?زه ا?ن اقدام هنوز مشخص نشده، اما به نظر م? رسد در کشور? که سرمداران آن مدع? هستند که کشورشان مهد قرآن کر?م است، ا?نگونه اقدامات ضد ارزش?، م? تواند ناش? از فرهنگ ساز? نادرست باشد.

توه?ن به قرآن در عربستان تازگ? ندارد و پ?ش ‌تر ن?ز مسئولان زندان س?اس? «الحائر» ا?ن کشور به نسخه‌ ها?? از کلام وح? اهانت کردند که تظاهرات شهروندان سعود? را در پ? داشت.

شایان ذکر است، تصو?ر ا?ن هتک حرمت به سرعت در فضا? مجازی و سایت های اجتماعی منتشر شد و با خشم و انتقاد شدید کاربران ا?نترنت? مواجه شد و بس?ار? آنان س?است ها? افراط? و وهابی آل سعود را علت ا?نگونه اقدامات دانستند.
منبع :جهان ن?وز
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۲ ، ۱۶:۵۲
سرباز گمنام


ا?ن چن?ن به حس?ن (عل?ه السلام) عشق م? ورز?م ، ه?چ چ?ز مانع ما نم?شود حت? قطع شدن پاها.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۲ ، ۱۶:۴۹
سرباز گمنام
سالها به دنبال ?ک? از اشرار بزرگ س?ستان و بلوچستان بود?م. ا?ن شرور هم در مسأله
 قاچاق مواد مخدر فعال?ت ز?اد? داشت و هم تعداد ز?اد? از پاسداران را به شهادت رسانده بود.

به گزارش جهان، حافظان امن?ت کشور، همواره درصدند تا ترور?ست ها و اشرار عامل ناامن? را در چنگال قانون گرفتار کنند. چند?ن سال پ?ش ?ک? از ا?ن اشرار توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلام? دستگ?ر م? شود. اما پس از دستگ?ر? و اطلاع ?افتن رهبر معظم انقلاب از ماجرا، ا?شان دستور به آزاد? ا?ن شرور م? دهند. ?ک? از سرداران بزرگ سپاه در ب?ان جزئ?ات ا?ن واقعه م? گو?د:     

سالها به دنبال ?ک? از اشرار بزرگ س?ستان و بلوچستان بود?م. ا?ن شرور هم در مسأله قاچاق مواد مخدر فعال?ت ز?اد? داشت و هم تعداد ز?اد? از پاسداران را به شهادت رسانده بود. بالاخره توانست?م با روشها? پ?چ?ده اطلاعات? او را به منطقه ? خاص? برا? مذاکره دعوت کن?م. پس از ورود او و همراهانش به آنجا دستگ?رشان کرد?م و به زندان انداخت?م. خ?ل? خوشحال بود?م. او کس? بود که م? توانست حکم قضا?? اش مثلا پنجاه بار اعدام باشد.

در جلسه ا? که خدمت مقام معظم رهبر? رس?ده بود?م، ا?ن مسأله را مطرح کردم و خبر دستگ?ر? و شرح ما وقع را به ا?شان گفتم و منتظر عکس العمل مثبت و خوشحال? ا?شان بودم.

رهبر معظم انقلاب بلافاصله فرمودند:«هم?ن الآن بگو??د آزادش کنند»!!!

من بدون چون و چرا زنگ زدم و بلافاصله با تعجب بس?ار ز?اد پرس?دم: آقا! چرا؟ من اصلا متوجه نم? شوم که چرا با?د ا?ن کار را م? کردم؟ چرا دستور داد?د آزادش کن?م؟

رهبر? گفتند:«مگر نم? گو?? دعوتش کرد?م؟»

دستور اسلام است که اگر از کس? دعوت م? کن? و مهمان توست، حت? اگر قاتل پدرت هم باشد حق ندار? او را آزار ده?.

من بعد از ا?ن جمله خشکم زد و البته ا?شان فرمودند:«حتما دستگ?رش کن?د.» چند? بعد ما هم در ?ک عمل?ات سخت د?گر دستگ?رش کرد?م.

+ ا?ن ماجرا آدم را ?اد ماجرا? مسلم بن عق?ل و ابن ز?اد در خانه ? هان? م? اندازد...
+خدا?ا تو را به خاطر داشتن چن?ن رهبر عز?ز? شکر م? گو?م...
+مرگ بر ضد ولا?ت فق?ه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ادامه مطلب هم درس? اخلاق? از آقا? سع?د جل?ل? گذاشتم
حتما بخون?د
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۲ ، ۱۸:۱۲
سرباز گمنام
?ک هفته بود کارتها? عروس? رو? م?ز بودند. هنوز تصم?م نگرفته بود چه کسان? را دعوت کند. ل?ست مهمانها و کارها? عروس? ذهنش را پر کرده بود…


برا? عروس مهم بود که چه کسان? حتما در عروس? اش باشند. از ا?نکه دا??ش سفر بود و به عروس? نم? رس?د دلخور بود…
کاش م? آمد …
خ?ل? از کارت ها مخصوص بودند. مثلا فلان دوست و فلان رئ?س … خودش کارتها را م? برد با همسرش! سفارش هم م?کرد که حتما ب?ا?ند…
اگر ن?ا??د دلخور م?شوم. دلش م? خواست عروس? اش بهتر?ن باشد. همه باشند و خوش بگذرانند. تدارک هم د?ده بود. آهنگ و ارکست هم حتما با?د باشند، خوش نم? گذرد بدون آنها!!!
بهتر?ن تالار شهر را آذ?ن بسته ام. چند تا از دوستانم که خوب م?رقصند حتما با?د باشند تا مجلس گرم شود. آخر شوخ? نبود که. شب عروس? بود…
همان شب? که هزار شب نم?شود. همان شب? که همه به هم محرمند. همان شب? که وقت? عروس بله م?گو?د به تمام مردان شهر محرم م?شود ا?ن را از ف?لم ها?? که در فضا? سبز داخل شهر م?گ?رند فهم?دم…
همان شب? که فراموش م?شود عالم محضر خداست. آهان ?ادم آمد. ا?ن تالار محضر خدا ن?ست تا م? توان?د معص?ت کن?د. همان شب? که داماد هم آرا?ش م?کند. همه و همه آمدند حت? …
اما ………………… کاش امام زمانمان “عج” بود.
حق پدر? دارد بر ما…
مگر م? شود او نباشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عروس برا?ش کارت دعوت نفرستاده بود، اما آقا آمده بود.
به تالار که رس?د سر در تالار نوشته بودند:
(ورود امام زمان”عج” اک?دا ممنوع!)
دورترها ا?ستاد و گفت: دخترم عروس?ت مبارک!
ول? ا? کاش کار? م?کرد? تا من هم م? توانستم ب?ا?م …. مگر م?شود شب عروس? دختر، پدر ن?ا?د. من آمدم اما …
گوشه ا? نشست و دست به دعا برداشت و برا? خوشبخت? دختر دعا کرد….
?ا صاحب الزمان شرمنده ا?م ...
 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۲ ، ۱۷:۳۲
سرباز گمنام

در دانشگاه به قول خودش روشنفکر بود . ?ک روز فهم?د که من بس?ج? هستم . جلو? جمع برگشت گفت : شن?ده ام تو هم چماق بدست? ؟ گفتم بله چماق بدستم . زمان دفاع مقدس که امثال تو سوراخ موش اجاره م? کردند چماقمان را برداشت?م و به شکل اسلحه در آورد?م و برا? شماها س?نه سپر کرد?م . بعد از دفاع که شما ها دنبال عشق و حالتان بود?د چماقمان را دست گرفت?م و شکل کلنگ در آورد?م و شروع به آبادان? کشور وساختن سد ها و جاده ها و ن?روگاه ها کرد?م . وقت? زلزله بم و س?ل گلستان و زلزله آذربا?جان و ... آمد و شماها در خانه ها? خود لم م? داد?د و فر?اد انسان دوست? سر م?داد?د چماق ها?مان را برداشت?م و به شکلبرانکارد در آورد?م و رفت?م تا مردم را از ز?ر آوار و گل و لا? در ب?اور?م . زمان? که شما به فکر کو? دانشگاه وعشق باز? ها?تان بود?د چماق ها? مان را برداشت?م و به شکل ب?ل در آورد?م و رفت?م اردو ها? جهاد? تا بهمحرومان کشور کمک کن?م . زمان? که شما ها دنبال ناموس مردم بود?د و عده ا? ب? غ?رت مثل خودتان دنبال ناموستان بودند چماق ها?مان را برداشت?م تا از ناموس شما ها دفاع کن?م .



اما شما ها چه کرد?د ؟ مگر نم?گو??د روشنفکر هست?د ؟ مگر نم?گو?د گفتگو? تمدن ها ؟ پس چرا چماقتان را برداشت?د و مثل شعبان ب? مخ ها کشور را به آشوب کش?د?د ؟ ش?شه ها را شکست?د ، ماش?ن ها را آتش زد?د ، خ?ابان ها را بست?د ، از ب?گانه دفاع کرد?د ، به کشور خ?انت کرد?د ، به اقتصاد ضربه زد?د ، اوتو ها و لباسشو?? ها را در ساعت 8 شب روشن کرد?د تا برق ب?مارستان ها قطع شود و .... پس کو آن همه شعار ها? قشنگتان ؟ پس کو روشنفکر?تان ؟ بله من چماق بدستم و به ا?ن چماق بدست? افتخار م? کنم اما تو چ? ؟

پ,ن : هفته بس?ج بر رهبر کب?ر آزادگان جهان و مقام معظم رهبر? و تمام در?ادلان مبارک و فرخنده باد .

منبع: ,وبلاگ  در انتظار ?ار

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۰۹:۲۳
سرباز گمنام

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۱۱
سرباز گمنام
مپندار که تنها عاشورائ?ان را بدان بلا آزموده اند و لا غ?ر...

صحرا? بلا به وسعت همه ? تار?خ است...

ا? دل چه م? کن?؟

                    م?مان? ?ا م?رو?؟

داد از آن اخت?ار که تورا از حس?ن(ع) جداکند...!

س?د مرتض? آو?ن?

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۰۰
سرباز گمنام

من "چادر?" ام چون به چادر مادرم عشق م? ورزم ...
من "چادر?" ام چون رو چادر خواهرانم غ?رت دارم ...
و
من "چادر?" ام چون هم?شه اشکم برا? چادر عمه ? مظلومه ? امام زمان عجل الله جار?ست ...
من "چادر?" ام چون چادر حجاب رو رو? چشمام کش?دم و فهم?ده ام که هر مخلوق? ارزش نگاه ندارد ...
و
به ???? دل?ل د?گر .... من "چادر?" ام ...

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۳۰
سرباز گمنام
http://s3.picofile.com/file/7667646555/negah_namahram.jpg

جوان خ?ل? آرام و مت?ن به مرد نزد?ک شد و با لحن? مؤدبانه گفت :
ببخش?د آقا! من م? تونم ?ه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟
 
مرد که اصلاً توقع چن?ن حرف? را نداشت و حساب? جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و م?ان بازار و جمع?ت، ?قه جوان را گرفت و عصبان?، طور? که رگ گردنش ب?رون زده بود، او را به د?وار کوفت و فر?اد زد : ”مرد?که عوض?! مگه خودت ناموس ندار?؟ … م? خور? تو و هفت جد و آبادت … خجالت نم? کش?؟ …”

جوان امّا، خ?ل? آرام، بدون ا?نکه از رفتار و فحش ها? مرد عصب? شود و عکس العمل? نشان دهد، همانطور مؤدبانه و مت?ن ادامه داد :
“خ?ل? عذر م? خوام! فکر نم? کردم ا?ن همه عصب? و غ?رت? بش?ن، د?دم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه م?کنن و لذت م? برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگ?رم که نامرد? نکرده باشم … حالا هم ?قمو ول کن?ن، از خ?رش گذشتم!”
مرد خشکش زد … همانطور که ?قه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و ز?ر چشم? زنش را برانداز کرد …

+ حجاب امانت اله? است ، درامانت خداخ?انت نکن?م!
+ گلدختر، واقعا از چادر خاک? حضرت فاطمه(س) خجالت نم?کش?؟!؟
+به نظرتون حجاب حق الناسه ?ا حق الله؟


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۲۶
سرباز گمنام
(با ب اشتراک گذاشتن ا?ن مطلب در وبلاگ خود ب ?ار? ش?ع?ان ب خاک و خون کش?ده و مظلوم بشتاب?د)

ا?ن روزها داغ شهادت عز?زان مان در سور?ه و مصر قرار از دل ها? ش?عه ربوده است؛

نسل کش? مان را آغاز کرده اند فرقه ? کث?ف وهاب?ت

اصلا انگار ا?نها انسان ن?ستند؛ از ح?وان درنده خو ترند...

 ?ا رسول الله امت تان را ب جرم عشقِ نفس تان، عل? بن اب?طالب عل?ه السلام ب خاک و خون کش?ده اند،

کودکان مان را سر م? برند و شکم زنان باردار را م? درند. مردان و زنان مان را قطعه قطعه کرده

و در کو? و برزن م? کشانند...

آهـــ و صد آهـــ ک از ا?ن همه مظلوم?ت و ب? کس? ب ک پناه ببر?م. ?ا رسول الله طعنه زنان ب کنا?ه م? گو?ند

پس آن امام و مقتدا?تان کجاست؟ چرا آن مصلح کل نم? آ?د؟

?ا محمد بن عبدالله ! ا? رسول رحمت و مهر، عر?ضه ? ما را ب درگاه خدا برسان?د، بفرما??د ش?عه شکا?ت دارد

از خودش ک غافل است، شکا?ت دارد از ظلم ها?? ک در طول تار?خ ب جرم حب مولا?ش بر او  رفته است.

شکا?ت دارد از تنها?? و غربت امامش، ب?چاره و وامانده شده ا?م، بگو چ کن?م. ب کدام?ن در بکوب?م.

از ائمه مان آموخته ا?م ب جز در خانه ? تو ه?چ در? را نکوب?م، خدا?ا ! خداوندا ! بر ب?چارگ? مان ترحم نما...

بر آن کودک ساله ا? ک از شدت غصه ? مرگ مادر و پدرش در مقابل د?دگانش، در دم جان داد، ترحم نما...

بر آن طفل چند ماهه ا? ک ش?شه ? ش?رش در دهانش خشک شده و غرقابه ? خون است، ترحم نما...

بر آن دخترک جوان? ک 20 وهاب? کث?ف تعرضش کردند و جان داد ترحم نما...

وا محمــــــــــــــــداه ...

وا عل?ــــــــــــــــــــاه....

وا حس?ــــــــــــــــناه....

آخر مگر ما صاحب ندار?م، مگر ما بابا ندار?م، خدا?ا ما بد، ما روس?اه، ما اهل کوفه، برا? دل آن پسر بچه ا?

ک پا? قطع شده اش را در بغل گرفته و ح?ران و ب?چاره در پ? مادرش م? گردد امام مان را برسان...

آ? ا? جامعه ? جهان? ک برا? تخم لاک پشت ها? در?ا? مد?ترانه نگران?د، در ا?ن سو? دن?ا اشک و خون

مادران جوان خاک را گل م? کند و م?ان گل و لا? ب دنبال عز?زان شان م? گردند.

در ا?ن سو? آبها? مد?ترانه انسان ها?? برا? زنده ماندن دست و پا م? زنند...

?ا زهرا? مرض?ه...مادر جان! دختران تان را ب? معجر کردند، مادر نخواه?د بر ما ا?ن اوضاع را...

مادر سادات، شما نزد خدا آبرو دار?د، از خدا بخواه?د فرج پسرتان را...


روزگارى مردم بحرین در بحرانی سخت متلاطم بودند:

بخاطر حیله ى وزیر بحرین در قضیه ى معروف أنار از طرف حاکم ، مختار بودند ک یکی از این سه گزینه را

انتخاب کنند:

?.براى أناری ک رویش اسم أبوبکر  لعنت الله عل?ه و عمر  لعنت الله عل?ه حک شده بود،جواب بیاورند.

?.مانند اهل کتاب جزیه دهند تا بتوانند، با أمنیت در بحرین زندگی کنند.

?.در غیر این صورت: مردانشان را می کشند و زنانشان را  ب اسارت می برند.

اما آنان ک امام شناس بودند...

دریافته بودند ک امام زمان نه تنها غیاث است بلکه الغوث و فریادرس محض است...

این کلام امیر درباره آخرین امام ب جانشان نقش بسته بود و در ذهنشان نشسته بود ک:

"هو اوسعکم کهفاً..(مهدی) پناهدهی اش از همه شما فراگیرتر است"

ب حضرت صاحب متوسل شدند و آن مهربان چنان گره از کارشان گشود ک حاکم ناصبی بحرین شیعه شد

و از مردم بحرین عذرخواهی کرد!!

تصور کن?د شخصی مثل صدام از شیعیان عذرخواهی کند!

أکنون ک نه تنها شیعیان بحرین، بلکه شیعیان در مصر و سوریه و عراق و پاکستان و...ب خاک و خون کشیده

می شوند؛ چقدر ب مولایمان استغاثه می کنیم؟

صدا? مظلوم? را م? شنو?م و چگونه است ک ب زندگ? مان، عاد? ادامه م? ده?م؟

فر?اد ب? کس? دخترکان مظلوم را م? شنو?م و دست رو? دست بگذار?م؟

حاشا و کلا !

ما از نسل سلمان?م و با غ?رت...

ما همان ها هست?م ک قلب هامان را برا? آمدن حضرت بابا?مان فرش م? کن?م...

ما همان ها??م ک جان م? ده?م اما ?ک وجب از خاک حرم عمه ? سادات را نم? ده?م...

ما همان ها??م ک پاکباخته ? امام مان هست?م و منتظر فرمانش...

ما همان ها??م ک خوب م? دان?م، درست است ک در راه سرباز? حضرت بابا م? لنگ?م، اما همه ?

تلاشمان را م? کن?م...


شاید کوچکترین وظیفه ? ما در برابر برادران و خواهران مسلمانمان ، ک در عین حال با ارزش و بزرگ است

استغاثه ب مولایمان باشد تا با دستان مبارک خود گره از کار شیعیان باز کنند!
 

طرح یک میلیون نماز استغاثه به آقا امام زمان ارواحنا لتراب مقدمه الفداء ب نیت تعجیل فرج

و رفع بلایات از شیعیان جهان!
 
منتظرانی ک مایلند به مولایشان استغاثه کنند تا یاری مولایشان را نظاره گر باشند،

"الغوث یا صاحب الزمان!" را ب شماره ? 30008045 ارسال فرمایند!

?ار? مان ده?د تا ا?ن ?ک م?ل?ون نماز بر بال فرشتگان ب عرش اله? رود، باشد ک باق?مانده ?

غ?بت آقامون بر ما بخش?ده شود.

ومن الله التوف?ق

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۳۳
سرباز گمنام