ببر?د برا? رزمنده ها...
جمعه, ۲ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۱۰ ق.ظ
عروس و داماد هنوز ?ک ماه از ازدواجشون نگذشته بود که آمده بودن جبهه. داماد سنگر? شده بود و عروس در پشت?بان? و امداد فعال?ت م? کرد. محل اسکانشان هتل هلال بود. ساختمان? در جاده ? آبادان- خرمشهر که مدام در ت?ررس خمپاره و توپ قرار داشت.
شن?د?م فقط ?ک پتو دارند که وسط اتاق پهن م? کنند و م? نش?نند اما برا? خواب چ?ز? ندارند. ?ک پتو برداشت?م و رفت?م درِ اتاقشان. آمدند دم در ول? پتو را قبول نکردند.
گفتند:" ببر?د برا? رزمنده ها." اصرار کرد?م، گفتند:" نه، ما به آنچه دار?م قانع هست?م."
راو?: خانم زهرا محمود?
ستاره ها? ب? نشان، ج3،ص24و25
******
امام عل? (ع):
وقت? خداوند خوب? بنده ا? را بخواهد، به او قناعت عطا م? کند.
غررالحکم، ص391
۹۲/۱۲/۰۲